معنی aanstellen - جستجوی لغت در جدول جو
aanstellen
استخدام کردن، منصوب کردن
ادامه...
اِستِخدام کَردَن، مَنصوب کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ausstellen
نمایش دادن، نمایشگاه
ادامه...
نَمایِش دادَن، نَمایِشگاه
دیکشنری آلمانی به فارسی
einstellen
استخدام کردن، مجموعه، تنظیم کردن، متوقّف کردن
ادامه...
اِستِخدام کَردَن، مَجموعِه، تَنظِیم کَردَن، مُتِوَقِّف کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
darstellen
تصویر کشیدن، نمایندگی کند
ادامه...
تَصوِیر کِشیدَن، نَمَایَندِگی کُنَد
دیکشنری آلمانی به فارسی
aansteken
اشتعال کردن، نور، تحریک کردن
ادامه...
اِشتِعال کَردَن، نور، تَحرِیک کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
instellen
تنظیم کردن، مجموعه
ادامه...
تَنظِیم کَردَن، مَجموعِه
دیکشنری هلندی به فارسی