معنی aansteken
aansteken
اشتعال کردن، نور، تحریک کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با aansteken
aanstellen
aanstellen
اِستِخدام کَردَن، مَنصوب کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
aanspreken
aanspreken
مُواجَهَه کَردَن، بَرایِ آدرِس دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
anstehen
anstehen
صَف ایستادَن، صَف
دیکشنری آلمانی به فارسی