معنی Wounding - جستجوی لغت در جدول جو
Wounding
زخم زننده، زخمی شدن
ادامه...
زَخم زَنَندِه، زَخمی شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Abounding
فراوان
ادامه...
فَراوان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bouncing
پرش
ادامه...
پَرِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
houding
حالت بدن، نگرش، موضع
ادامه...
حالَت بَدَن، نِگَرِش، مَوضِع
دیکشنری هلندی به فارسی