معنی Worsen - جستجوی لغت در جدول جو
Worsen
بدتر شدن، بدتر شده
ادامه...
بَدتَر شُدَن، بَدتَر شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
porren
تحریک کردن، بهم زدن
ادامه...
تَحرِیک کَردَن، بِهَم زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
boren
حفر کردن، حفّاری کردن
ادامه...
حَفر کَردَن، حَفّاری کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
horen
شنیدن، تعلّق داشتن
ادامه...
شِنیدَن، تَعَلُّق داشتَن
دیکشنری هلندی به فارسی
Worst
بدترین
ادامه...
بَدتَرین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
orden
ترتیب، سفارش دهید، نظافت، نظم
ادامه...
تَرتِیب، سِفارِش دَهید، نَظَافَت، نَظم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
lossen
تخلیه کردن، تخلیه، بارگیری را متوقّف کردن
ادامه...
تَخلِیَه کَردَن، تَخلِیَه، بارگیری را مُتِوَقِّف کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
botsen
برخورد کردن، برخورد، تصادم کردن، تصادف کردن، به شدّت کوبیدن
ادامه...
برخورد کَردَن، بَرخُورد، تَصَادُم کَردَن، تَصَادُف کَردَن، بِه شِدَّت کوبیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
Warten
انتظار، صبر کن
ادامه...
اِنتِظار، صَبر کُن
دیکشنری آلمانی به فارسی
Loosen
شل کردن
ادامه...
شُل کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wissen
دانش، دانستن
ادامه...
دانِش، دانِستَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
morsen
ریختن
ادامه...
ریختَن
دیکشنری هلندی به فارسی
zorgen
مراقبت کردن، برای اطمینان
ادامه...
مُراقِبَت کَردَن، بَرایِ اِطمینان
دیکشنری هلندی به فارسی
worden
شدن، تبدیل شود
ادامه...
شُدَن، تَبدیل شَوَد
دیکشنری هلندی به فارسی
vormen
تشکیل دادن، فرم ها، شکل دادن، قالب دادن
ادامه...
تَشکِیل دادَن، فُرم ها، شَکل دادَن، قالِب دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
Wooden
چوبی
ادامه...
چوبی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Woolen
پشمی
ادامه...
پَشمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Worker
کارگر
ادامه...
کارگَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
formen
شکل دادن، اشکال، قالب دادن
ادامه...
شَکل دادَن، اَشکال، قالِب دادَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
Worse
بدتر
ادامه...
بَدتَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Worn
فرسوده، پوشیده شده
ادامه...
فَرسودِه، پوشیدِه شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی