معنی Splintered - جستجوی لغت در جدول جو
Splintered
شکسته، خرد شده
ادامه...
شِکَستِه، خُرد شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Splattered
پاشیده، پاشیده شده
ادامه...
پاشیدِه، پاشیدِه شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
splinteren
تکّه تکّه شدن، ترکش
ادامه...
تِکِّه تِکِّه شُدَن، تَرکِش
دیکشنری هلندی به فارسی
Splinter
تکّه تکّه شدن، ترکش
ادامه...
تِکِّه تِکِّه شُدَن، تَرکِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی