معنی Raid - جستجوی لغت در جدول جو
Raid
حمله کردن
ادامه...
حَمله کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Rabid
خشمگین، هار
ادامه...
خَشمگین، هار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rapid
سریع
ادامه...
سَریع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rain
باریدن، باران
ادامه...
باریدَن، باران
دیکشنری انگلیسی به فارسی
laid
زشت
ادامه...
زِشت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Rid
رها کردن، خلاص شوید
ادامه...
رَها کَردَن، خَلاص شَوید
دیکشنری انگلیسی به فارسی