معنی Raid
Raid
حمله کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Raid
Rabid
Rabid
خَشمگین، هار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rapid
Rapid
سَریع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rain
Rain
باریدَن، باران
دیکشنری انگلیسی به فارسی
laid
laid
زِشت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Rid
Rid
رَها کَردَن، خَلاص شَوید
دیکشنری انگلیسی به فارسی