جدول جو
جدول جو

معنی Orator - جستجوی لغت در جدول جو

Orator
سخنور
دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

درمان کردن، درمان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
عصبانی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
سپاسگزار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
افزایش حجم، افزایش دهد
دیکشنری لهستانی به فارسی
سپاسگزار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
کوتاه کردن، خانم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
تصویری از Operator
تصویر Operator
مقدمه مفهومی
عملگرها در برنامه نویسی و ریاضیات، نمادها یا کلمات کلیدی هستند که عملیات خاصی را بر روی یک یا چند عملوند (مقدار یا متغیر) انجام می دهند. این عملگرها می توانند ریاضی، منطقی، رابطه ای یا بیتی باشند.
کاربردها در برنامه نویسی
1. انجام محاسبات ریاضی
2. مقایسه مقادیر
3. تغییر مقدار متغیرها
4. کنترل جریان برنامه
مثال های کاربردی
1. عملگرهای حسابی (+ ،- ،* ،/)
2. عملگرهای مقایسه ای (== ،> ،<)
3. عملگرهای منطقی (&& ،// ،!)
نقش در توسعه نرم افزار
استفاده صحیح از عملگرها برای نوشتن عبارات دقیق و کارآمد در برنامه نویسی ضروری است و تأثیر مستقیمی بر خوانایی و عملکرد کد دارد.
تاریخچه و تکامل
عملگرها از ریاضیات کلاسیک گرفته شده اند و با توسعه زبان های برنامه نویسی در دهه های 1950 و 1960 استانداردسازی شده اند.
تفاوت با مفاهیم مشابه
عملگر با تابع متفاوت است - عملگرها معمولاً با نمادهای خاص نمایش داده می شوند در حالی که توابع با نام مشخص می شوند.
پیاده سازی فنی
1. در زبان های برنامه نویسی با نمادهای استاندارد
2. امکان تعریف عملگرهای جدید در برخی زبان ها
3. در سطح سخت افزار به صورت دستورالعمل های پردازنده
چالش های رایج
1. اولویت عملگرها در عبارات پیچیده
2. تفاوت رفتار عملگرها در زبان های مختلف
3. مشکلات ناشی از سربارگذاری عملگرها
راهکارهای پیشنهادی
1. استفاده از پرانتز برای شفافیت
2. مستندسازی رفتار عملگرهای سفارشی
3. رعایت قراردادهای زبان برنامه نویسی
نتیجه گیری
تسلط بر عملگرها و ویژگی های آنها یکی از مهارت های اساسی هر برنامه نویسی است که به ایجاد کدهای دقیق و کارآمد کمک می کند.
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT
سخنور، بلندگو، گوینده
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
نگارخانه دار، متصدّی
دیکشنری هلندی به فارسی
اهدا کننده، اعطا کننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اپراتور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سخنرانی، سخنوری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سخنور، بلندگو، گوینده
دیکشنری پرتغالی به فارسی
سخنور، خطیب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نگارخانه دار، نگاه کن
دیکشنری لهستانی به فارسی
علاقه مند، سیگنال
دیکشنری لهستانی به فارسی
جاذب، جذب کننده
دیکشنری پرتغالی به فارسی
خالق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگارخانه دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خائن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درمان کردن، درمان، معامله کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
نگارخانه دار، متصدّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نگارخانه دار، متصدّی
دیکشنری آلمانی به فارسی
سخنور، بلندگو
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
بازیگر
دیکشنری پرتغالی به فارسی