معنی Newest - جستجوی لغت در جدول جو
Newest
جدیدترین
ادامه...
جَدیدتَرین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
bewegt
متأثّر، نقل مکان کرد
ادامه...
مُتِأَثِّر، نَقلِ مَکان کَرد
دیکشنری آلمانی به فارسی
bewust
آگاه، آگاهانه، هوشیار، با آگاهی، با اطّلاع
ادامه...
آگاه، آگاهانِه، هوشیار، با آگاهی، با اِطِّلاع
دیکشنری هلندی به فارسی
gewenst
مطلوب، مورد نظر
ادامه...
مَطلوب، مُورِد نَظَر
دیکشنری هلندی به فارسی
getest
آزمایش شده، تست شده
ادامه...
آزمایِش شُدِه، تِست شُدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
Detest
بیزار بودن، نفرت داشتن
ادامه...
بیزار بودَن، نَفرَت داشتَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Newness
جدید بودن، تازگی
ادامه...
جَدید بودَن، تازِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Nearest
نزدیک ترین
ادامه...
نَزدیک تَرین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
geest
ذهن، روح، روحی
ادامه...
ذِهن، روح، روحی
دیکشنری هلندی به فارسی
meest
بیشتر
ادامه...
بیشتَرِ
دیکشنری هلندی به فارسی
Nest
آشیانه کردن، لانه
ادامه...
آشیانِه کَردَن، لانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی