معنی bewegt
bewegt
متأثّر، نقل مکان کرد
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با bewegt
beengt
beengt
تَنگ
دیکشنری آلمانی به فارسی
bewegen
bewegen
حَرَکَت دادَن، حَرَکَت کُنید
دیکشنری آلمانی به فارسی
besiegt
besiegt
شِکَست خُوردِه، شِکَست خُورد
دیکشنری آلمانی به فارسی
bereit
bereit
مُشتاق، آمادِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
bedekt
bedekt
پوشیدِه شُدِه، پوشیدِه شُدِه اَست
دیکشنری هلندی به فارسی
bezweet
bezweet
عَرَق ریزان، عَرَق کَردِه
دیکشنری هلندی به فارسی
bewust
bewust
آگاه، آگاهانِه، هوشیار، با آگاهی، با اِطِّلاع
دیکشنری هلندی به فارسی
bewegen
bewegen
حَرَکَت دادَن، حَرَکَت کُنید
دیکشنری هلندی به فارسی
Newest
Newest
جَدیدتَرین
دیکشنری انگلیسی به فارسی