معنی Nasally - جستجوی لغت در جدول جو
Nasally
به طور بینی، بینی
ادامه...
بِه طُورِ بینی، بینی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Rascally
شیطنت آمیز، فحشا
ادامه...
شِیطَنَت آمیز، فَحشا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Causally
به طور علّی، علّی
ادامه...
بِه طُورِ عِلّی، عِلّی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Casually
به طور غیررسمی، اتّفاقی
ادامه...
بِه طُورِ غیرِرَسمی، اِتِّفاقی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fatally
به طور کشنده، مرگبار
ادامه...
بِه طُورِ کُشَندِه، مَرگبار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Nastily
به طور زننده، بدجوری
ادامه...
بِه طُورِ زَنَندِه، بَدجوری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Nasality
بینی بودن، بینی
ادامه...
بینی بودَن، بینی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Nasal
بینی
ادامه...
بینی
دیکشنری انگلیسی به فارسی