معنی Mostly - جستجوی لغت در جدول جو
Mostly
بیشتر اوقات، اکثراً
ادامه...
بیشتَرِ اُوقات، اَکثَراً
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Justly
عادلانه
ادامه...
عادِلانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Musty
کپک زده
ادامه...
کَپَک زَدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Misty
مه آلود
ادامه...
مِه آلود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hotly
با حرارت، داغ
ادامه...
با حَرارَت، داغ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ostry
تند و تیز، تکانشی، تیز، تیز شده، سریع، زهرآگین، سمّی، تند، گاز گرفتن
ادامه...
تُند و تیز، تِکانِشی، تیز، تیز شُدِه، سَریع، زَهرآگین، سَمّی، تُند، گاز گِرِفتَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
Nosily
پرحرفانه، افتضاح
ادامه...
پُرحَرفانِه، اِفتِضاح
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Modestly
به طور متواضعانه، متواضعانه
ادامه...
بِه طُورِ مُتِواضِعانِه، مُتِواضِعانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Monthly
ماهانه
ادامه...
ماهانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Lastly
در نهایت
ادامه...
دَر نَهایَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Costly
گران، پرهزینه
ادامه...
گِران، پُرهَزینِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Jostle
هل دادن
ادامه...
هُل دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Ghostly
روحی، شبح وار
ادامه...
روحی، شَبَح وار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Portly
چاق و چلّه
ادامه...
چاق و چِلِّه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Softly
با نرمی، نرم
ادامه...
با نَرمی، نَرم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rosily
با طراوت
ادامه...
با طَراوَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Vastly
بسیار، بسیار زیاد
ادامه...
بِسیار، بِسیار زیاد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Moistly
به طور مرطوب، مرطوب
ادامه...
بِه طُورِ مَرطوب، مَرطوب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Most
بیشتر
ادامه...
بیشتَرِ
دیکشنری انگلیسی به فارسی