معنی ostry ostry تند و تیز، تکانشی، تیز، تیز شده، سریع، زهرآگین، سمّی، تند، گاز گرفتن تُند و تیز، تِکانِشی، تیز، تیز شُدِه، سَریع، زَهرآگین، سَمّی، تُند، گاز گِرِفتَن دیکشنری لهستانی به فارسی