جدول جو
جدول جو

معنی Moisten - جستجوی لغت در جدول جو

Moisten
مرطوب کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دستیار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
استاد
دیکشنری آلمانی به فارسی
سرفه کردن، سرفه
دیکشنری هلندی به فارسی
محصول برداشت کردن، برداشت، برداشت کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
بر تست کردن، نان تست
دیکشنری هلندی به فارسی
درخشیدن، درخشش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور مرطوب، مرطوب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنگ زدن، زنگ زدگی
دیکشنری هلندی به فارسی
هزینه
دیکشنری آلمانی به فارسی
هزینه داشتن، هزینه
دیکشنری آلمانی به فارسی
گوش دادن، گوش کن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آشیانه کردن، لانه
دیکشنری آلمانی به فارسی
زنگ زدن، کباب
دیکشنری آلمانی به فارسی
هزینه داشتن، هزینه ها، هزینه
دیکشنری هلندی به فارسی
مرطوب
دیکشنری انگلیسی به فارسی