معنی oogsten
oogsten
محصول برداشت کردن، برداشت، برداشت کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با oogsten
hoogste
hoogste
بالا تَرین
دیکشنری هلندی به فارسی
hoesten
hoesten
سُرفِه کَردَن، سُرفِه
دیکشنری هلندی به فارسی
angsten
angsten
اِضطِراب ها، تَرس ها
دیکشنری هلندی به فارسی
toasten
toasten
بَر تِست کَردَن، نان تِست
دیکشنری هلندی به فارسی
Moisten
Moisten
مَرطوب کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
roesten
roesten
زَنگ زَدَن، زَنگ زَدِگی
دیکشنری هلندی به فارسی
Kosten
Kosten
هَزینِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
kosten
kosten
هَزینِه داشتَن، هَزینِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
rosten
rosten
زَنگ زَدَن، کَباب
دیکشنری آلمانی به فارسی