معنی Instrumental - جستجوی لغت در جدول جو
Instrumental
ابزاری
ادامه...
اَبزاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Instrumentally
به طور ابزاری، به صورت ابزاری
ادامه...
بِه طُورِ اَبزاری، بِه صورَتِ اَبزاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
instrumental
به طور ابزاری، ابزاری
ادامه...
بِه طُورِ اَبزاری، اَبزاری
دیکشنری آلمانی به فارسی
instrumental
ابزاری
ادامه...
اَبزاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
instrumental
ابزاری
ادامه...
اَبزاری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
instrumental
ابزاری
ادامه...
اَبزاری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
instrumental
ابزاری
ادامه...
اَبزاری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
instrumentaal
ابزاری
ادامه...
اَبزاری
دیکشنری هلندی به فارسی