معنی instrumentaal
instrumentaal
ابزاری
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با instrumentaal
instrumental
instrumental
بِه طُورِ اَبزاری، اَبزاری
دیکشنری آلمانی به فارسی
instrumental
instrumental
اَبزاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
instrumental
instrumental
اَبزاری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
instrumental
instrumental
اَبزاری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
instrumental
instrumental
اَبزاری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
instrumenteel
instrumenteel
بِه طُورِ اَبزاری، اَبزاری
دیکشنری هلندی به فارسی
Instrumental
Instrumental
اَبزاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی