جدول جو
جدول جو

معنی Hammer - جستجوی لغت در جدول جو

Hammer
چکّش زدن، چکّش
دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جمع آور، گردآورنده
دیکشنری آلمانی به فارسی
فقیرتر
دیکشنری هلندی به فارسی
لیسیدن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
تجهیز کردن، بازو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
دوست داشتن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پارویی زدن، ردیف
دیکشنری فرانسوی به فارسی
تصویری از Hacker
تصویر Hacker
مقدمه مفهومی
رخنه گر (Hacker) به فردی با دانش فنی عمیق اشاره دارد که از مهارت های خود برای درک، تغییر و حل مسائل پیچیده سیستم های کامپیوتری استفاده می کند. بسته به انگیزه و اخلاقیات، رخنه گران می توانند نقش مثبت یا منفی ایفا کنند.
انواع رخنه گران
1. کلاه سفید (امنیتی، اخلاقی)
2. کلاه سیاه (خرابکار، مجرم)
3. کلاه خاکستری (بینابین)
4. کلاه آبی (تست نفوذ سازمانی)
5. هکتیویست (انگیزه سیاسی/اجتماعی)
مهارت های اصلی
- دانش عمیق سیستم عامل ها و شبکه
- برنامه نویسی پیشرفته
- مهندسی معکوس
- تفکر خلاق و خارج از چارچوب
- درک عمیق از امنیت سایبری
فعالیت های مثبت
- تحقیقات امنیتی
- تست نفوذ قانونی
- توسعه نرم افزارهای آزاد
- کشف و گزارش آسیب پذیری ها
- آموزش امنیت سایبری
چالش ها
- تفکیک هکرهای اخلاقی از مخرب
- جذب استعدادها به سمت فعالیت های قانونی
- حفظ حریم خصوصی در تحقیقات امنیتی
- مقابله با قوانین محدودکننده تحقیقات
- تعادل بین افشا و سوءاستفاده از آسیب پذیری ها
روندهای جدید
1. تخصص گرایی در حوزه های خاص هک
2. رشد بازار هکرهای اخلاقی
3. افزایش نقش هکرها در امنیت ملی
4. توسعه ابزارهای هک خودکار
5. تمرکز بر امنیت سخت افزار و اینترنت اشیا
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT
بازدارنده
دیکشنری هلندی به فارسی
شانه کردن، شانه ها
دیکشنری هلندی به فارسی
لوس کردن، متنعّم کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محدود کردن، مانع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لیسیدن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
دستکاری کردن، دستکاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گلوگیر صحبت کردن، لکنت زبان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منصوب کردن، تعیین کنید، نام گذاشتن، نامزد کردن، نامگذاری کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
زاری کردن، ناله
دیکشنری آلمانی به فارسی
آرام کردن، آرام
دیکشنری فرانسوی به فارسی
اردوگاه زدن، اردوگاه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
حالت خزیدن پیدا کردن، خزیدن، زحمت کشیدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
آسمان، بهشت
دیکشنری آلمانی به فارسی
دلخور، تلخ
دیکشنری فرانسوی به فارسی