معنی camper
camper
اردوگاه زدن، اردوگاه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با camper
ramper
ramper
حالَت خَزیدَن پِیدا کَردَن، خَزیدَن، زَحمَت کِشیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Scamper
Scamper
فَرار کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tamper
Tamper
دَستکاری کَردَن، دَستکاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Pamper
Pamper
لوس کَردَن، مُتِنَعِّم کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hamper
Hamper
مَحدود کَردَن، مانِع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
hampir
hampir
تقریباً
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
causer
causer
عِلَّت آوَردَن، عِلَّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
casser
casser
شِکَستَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
calmer
calmer
آرام کَردَن، آرام
دیکشنری فرانسوی به فارسی