معنی Grumbling - جستجوی لغت در جدول جو
Grumbling
خرخره کننده، غرغر کردن
ادامه...
خِرخِرِه کُنَندِه، غِرغِر کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Grumblingly
با ناله و شکایت، با غرّ و لند
ادامه...
با نالِه و شِکایَت، با غُرّ و لُند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Crumbling
در حال فروپاشی، در حال فرو ریختن
ادامه...
دَر حالِ فُروپاشی، دَر حالِ فُرو ریختَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Stumbling
لنگان، تلو تلو خوردن
ادامه...
لَنگان، تِلو تِلو خُوردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rumbling
غرغر کردن، غرّش
ادامه...
غُرغُر کَردَن، غُرِّش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fumbling
دست و پا چلفتی، لجبازی
ادامه...
دَست و پا چُلُفتی، لَجبازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Grueling
خسته کننده، طاقت فرسا
ادامه...
خَستِه کُنَندِه، طاقَت فَرسا
دیکشنری انگلیسی به فارسی