معنی Grumblingly
Grumblingly
با ناله و شکایت، با غرّ و لند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Grumblingly
Stumblingly
Stumblingly
بِه طُورِ سِکَندَری، بِه طُورِ تَصادُفی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fumblingly
Fumblingly
دَستپاچِه، بِه طَرزِ عَجیبی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Gruelingly
Gruelingly
بِه طُورِ طاقَت فَرسا، با طاقَت فَرسا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Grumbling
Grumbling
خِرخِرِه کُنَندِه، غِرغِر کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی