معنی Dust - جستجوی لغت در جدول جو
Dust
غبار پاشیدن، گرد و غبار
ادامه...
غُبار پاشیدَن، گَرد و غُبار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Dusty
گرد و غبارآلود، گرد و غبار
ادامه...
گَرد و غُبارآلود، گَرد و غُبار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bust
شکستن، نیم تنه
ادامه...
شِکَستَن، نیم تَنِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rust
زنگ زدن، زنگ زدگی
ادامه...
زَنگ زَدَن، زَنگ زَدِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Durst
تشنگی
ادامه...
تِشنِگی
دیکشنری آلمانی به فارسی
Duft
بو، عطر
ادامه...
بو، عِطر
دیکشنری آلمانی به فارسی
Oust
برکنار کردن، اخراج کردن
ادامه...
بَرکِنار کَردَن، اِخراج کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dusk
شام، غروب
ادامه...
شام، غُرُوب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Just
عادل، فقط
ادامه...
عادِل، فَقَط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
rust
آرامش، استراحت
ادامه...
آرامِش، اِستِراحَت
دیکشنری هلندی به فارسی