معنی Doggedly - جستجوی لغت در جدول جو
Doggedly
به طور مقاوم، سرسختانه
ادامه...
بِه طُورِ مُقاوِم، سَرسَختانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Raggedly
به طور ژولیده، به طرز ناخوشایندی
ادامه...
بِه طُورِ ژولیدِه، بِه طَرزِ ناخُوشایَندی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Ruggedly
به طور ناهموار، ناهموار
ادامه...
بِه طُورِ ناهَموار، ناهَموار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Jaggedly
با ناصافی، ناهموار
ادامه...
با ناصافی، ناهَموار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dogged
مصرّ، سگی
ادامه...
مُصِرّ، سَگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی