معنی Dissent - جستجوی لغت در جدول جو
Dissent
اعتراض، مخالفت
ادامه...
اِعتِراض، مُخالِفَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
hissen
بلند کردن، بالابر، پرچم بلند کردن، پرچم زدن
ادامه...
بُلَند کَردَن، بالابَر، پَرچَم بُلَند کَردَن، پَرچَم زَدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
sissen
هیس کردن، هیس
ادامه...
هیس کَردَن، هیس
دیکشنری هلندی به فارسی
missen
از دست دادن، خانم
ادامه...
اَز دَست دادَن، خانُم
دیکشنری هلندی به فارسی
Assent
توافق کردن، موافقت
ادامه...
تَوَافُق کَردَن، مُوافَقَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wissen
دانش، دانستن
ادامه...
دانِش، دانِستَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
wissen
دانستن، دانش
ادامه...
دانِستَن، دانِش
دیکشنری آلمانی به فارسی
vissen
ماهی گرفتن، ماهیگیری
ادامه...
ماهی گِرِفتَن، ماهیگیری
دیکشنری هلندی به فارسی
wissen
پاک کردن، حذف کنید، حذف کردن
ادامه...
پاک کَردَن، حَذف کُنید، حَذف کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
sissend
فش فش کردن، خش خش، داغ
ادامه...
فِش فِش کَردَن، خَش خَش، داغ
دیکشنری هلندی به فارسی
Dissens
اختلاف نظر، مخالفت، اعتراض
ادامه...
اِختِلافِ نَظَر، مُخالِفَت، اِعتِراض
دیکشنری آلمانی به فارسی
Distant
دور
ادامه...
دور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Descent
نزول
ادامه...
نُزُول
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dissident
مخالف، دگراندیش
ادامه...
مُخالِف، دِگَراَندیش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
wissend
فهمیده، دانستن
ادامه...
فَهمیده، دانِستَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
Dissident
مخالف
ادامه...
مُخالِف
دیکشنری آلمانی به فارسی
dissent
اعتراض، مخالفت، اختلاف نظر
ادامه...
اِعتِراض، مُخالِفَت، اِختِلافِ نَظَر
دیکشنری هلندی به فارسی
Dissect
بررسی کردن، تشریح کردن
ادامه...
بَررَسی کَردَن، تَشریح کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dissention
اختلاف نظر
ادامه...
اِختِلافِ نَظَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی