معنی Deposition - جستجوی لغت در جدول جو
Deposition
رسوب گذاری
ادامه...
رُسوب گُذاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
imposition
تحمیل، مالیات
ادامه...
تَحمیل، مالیات
دیکشنری فرانسوی به فارسی
opposition
مخالفت
ادامه...
مُخالِفَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
exposition
نمایشگاه، قرار گرفتن در معرض بیماری
ادامه...
نَمایِشگاه، قَرار گِرِفتَن دَر مَعرِض بیماری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Preposition
حرف اضافه
ادامه...
حَرفِ اِضافِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Imposition
تحمیل
ادامه...
تَحمیل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Opposition
مخالفت
ادامه...
مُخالِفَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Exposition
نمایشگاه
ادامه...
نَمایِشگاه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Opposition
مخالفت
ادامه...
مُخالِفَت
دیکشنری آلمانی به فارسی
Disposition
ترتیب، منش
ادامه...
تَرتِیب، مَنِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Demolition
ویرانی، تخریب
ادامه...
ویرانی، تَخرِیب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Depositor
سپرده گذار
ادامه...
سِپُردِه گُذار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
position
موضع، موقعیت
ادامه...
مَوضِع، مُوقِعِیَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی