معنی Opposition
Opposition
مخالفت
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با Opposition
Opposition
Opposition
مُخالِفَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
opposition
opposition
مُخالِفَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
imposition
imposition
تَحمیل، مالیات
دیکشنری فرانسوی به فارسی
supposition
supposition
فَرضیِّه، فَرض
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Supposition
Supposition
فَرضیِّه، فَرض
دیکشنری انگلیسی به فارسی
exposition
exposition
نَمایِشگاه، قَرار گِرِفتَن دَر مَعرِض بیماری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Imposition
Imposition
تَحمیل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Exposition
Exposition
نَمایِشگاه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Deposition
Deposition
رُسوب گُذاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی