معنی ปกครอง ปกครอง سلطه داشتن، حکومت کند، حکومت کردن، حکم دادن سُلطِه داشتَن، حُکومَت کُند، حُکومَت کَردَن، حُکم دادَن دیکشنری تایلندی به فارسی