جدول جو
جدول جو

معنی ปกครอง - جستجوی لغت در جدول جو

ปกครอง
سلطه داشتن، حکومت کند، حکومت کردن، حکم دادن
دیکشنری تایلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نگهبانی کردن، محافظت کنید، محافظتی، محافظت کردن، حفاظت کردن، پناه دادن، دفاع کردن
دیکشنری تایلندی به فارسی
فیلتر کردن، فیلتر کنید، نشت یافتن
دیکشنری تایلندی به فارسی
غالب، را اشغال کند
دیکشنری تایلندی به فارسی
والد، پدر و مادر، حاکم
دیکشنری تایلندی به فارسی
به طور پدرانه، به روش پدر و مادر
دیکشنری تایلندی به فارسی
پدرسالارانه، سبک پدر و فرزند
دیکشنری تایلندی به فارسی
والدانه، از والدین
دیکشنری تایلندی به فارسی
حکومت توده ای، حکومت اوباش
دیکشنری تایلندی به فارسی
تسلّط یک نفره، دولت تک نفره
دیکشنری تایلندی به فارسی
برابری سیاسی، دولت برابر
دیکشنری تایلندی به فارسی
سلطه، حکومت داری، حکمرانی، ولایت
دیکشنری تایلندی به فارسی