معنی هامون هامون بادیه، بایر، بیابان، قاع، لم یزرع، نامسکون، وادی، بر، خشکی 3، جلگه، دشت، مسطح، هموار، کره زمینمتضاد: گردون فرهنگ واژه مترادف متضاد