جدول جو
جدول جو

معنی وابسته

وابسته
خویش، خویشاوند، قریب، قوم، متعلق، منسوب، غیرمستقل، بسته، متوقف، مربوط، مشروط، منوط، موقوف، تابع، مطیع، منقاد، پابند، طفیلی، متصل، مرتبط، ملحق، اتاشه
متضاد: مستقل
فرهنگ واژه مترادف متضاد