جدول جو
جدول جو

معنی منقاد

منقاد
تسلیم، رام، رهوار، فرمان بردار، مطیع، تابع، وابسته
متضاد: نافرمان، یاغی، سرکش
فرهنگ واژه مترادف متضاد