معنی ملازم ملازم دمخور، همدم، همراه، هم نشین، خدمتکار، فراش، گماشته، نوکر، لازمه، ملتزم، متلازم، ملازمه، مراقبت، مواظبت فرهنگ واژه مترادف متضاد