معنی مفرد مفرد بسیط، ساده، تنها، فرد، طاق، واحد، یکتا، یکهمتضاد: مرکب، جمع، جدا، جداگانه، مستقل، یگانه، ممتاز، یکه تاز، تک بیت، فردمتضاد: رباعی، حروف گسسته، منفرد فرهنگ واژه مترادف متضاد