معنی مشخص مشخص آشکار، برجسته، روشن، مبرهن، متمایز، مسجل، معلوم، معین، ممتاز، ممیز، واضح، تشخص یافتهمتضاد: نامشخص، نامعلوم فرهنگ واژه مترادف متضاد