جدول جو
جدول جو

معنی مشاهده

مشاهده
دید، دیدار، رویت، مشاهدت، معاینه، نظارت، نظاره، نظر، نگاه، نگرش، دیدن، نظاره کردن، نگاه کردن، نگریستن
فرهنگ واژه مترادف متضاد