جدول جو
جدول جو

معنی مشاهده - جستجوی لغت در جدول جو

مشاهده
به چشم دیدن، نگریستن، نگاه کردن، صورت
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
فرهنگ فارسی عمید
مشاهده
(صُ وی ی)
دیدن. معاینه کردن. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد) ، با کسی در جائی حاضر بودن. (آنندراج) ، ادراک به یکی از حواس ظاهری یا باطنی. (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد) ، نزد اهل سلوک دیدن حق است با دیدۀ دل و دور از شبهه و تردید بدانسان که با چشم بینند. (از محیط المحیط). بهمه معانی رجوع به مشاهدت و مشاهده شود
لغت نامه دهخدا
مشاهده
مشاهده و مشاهدت در فارسی: دید دیدن بچشم نگریستن، بدیده تامل دیدن نظر کردن، باکسی در جایی حاضر بودن، معاینه دیدار: بمطالعه و مشاهده ایلگ خان بجانب بخارا نهضت نمود، الف - دیدن اشیا بدلایل توحید. ب - رویت حق در اشیا، جمع مشاهدات
فرهنگ لغت هوشیار
مشاهده
((مُ هَ دَ))
دیدن، نگاه کردن
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
فرهنگ فارسی معین
مشاهده
دیدن، هم بینی، برنگری، تماشا، نگریستن
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
فرهنگ واژه فارسی سره
مشاهده
دید، دیدار، رویت، مشاهدت، معاینه، نظارت، نظاره، نظر، نگاه، نگرش، دیدن، نظاره کردن، نگاه کردن، نگریستن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مشاهده
منظرٌ
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به عربی
مشاهده
Observation
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مشاهده
observation
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مشاهده
مشاہدہ
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به اردو
مشاهده
observação
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مشاهده
Beobachtung
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به آلمانی
مشاهده
obserwacja
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به لهستانی
مشاهده
наблюдение
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به روسی
مشاهده
спостереження
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مشاهده
observatie
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به هلندی
مشاهده
การสังเกต
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به تایلندی
مشاهده
osservazione
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مشاهده
uchunguzi
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مشاهده
תצפית
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به عبری
مشاهده
観察
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مشاهده
观察
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به چینی
مشاهده
관찰
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به کره ای
مشاهده
observación
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مشاهده
pengamatan
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مشاهده
পর্যবেক্ষণ
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به بنگالی
مشاهده
अवलोकन
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به هندی
مشاهده
gözlem
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از معاهده
تصویر معاهده
با هم عهد و پیمان بستن و سوگند خوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجاهده
تصویر مجاهده
مجاهدت، تلاش در راه دین، کوشش کردن، در تصوف مبارزه و مقابله با هواهای نفسانی، جنگ با کافران در راه اسلام، جهاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشاهره
تصویر مشاهره
اجرت ماهیانه، شهریه
فرهنگ فارسی عمید
مشاهده: اما حواس ظاهره شاغل باشند بدیدن صورتهایی که بیننده را بمشاهدت او رغبت افتد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشاهره
تصویر مشاهره
اجرت ماهیانه، شهریه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجاهده
تصویر مجاهده
کوشش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاهده
تصویر معاهده
پیمان نامه
فرهنگ واژه فارسی سره