جدول جو
جدول جو

معنی مدام

مدام
باقی، برقرار، پیوسته، جاودان، دایماً، علی الدوام، علی الاتصال، لاینقطع، مستمر5 باده، شراب، می، بارش پیوسته
فرهنگ واژه مترادف متضاد