جدول جو
جدول جو

معنی متملق

متملق
صفت تملق گو، چاپلوس، چرب زبان، زبان به مزد، سالوس، کاسه لیس، مجیزگو، مداهنه گر
فرهنگ واژه مترادف متضاد