معنی گرفتگی
- گرفتگی
- انسداد، قبض، پریشانی، حزن، ابتیاع، خریدن، به چنگ آوردن، دریافتن، دریافت کردن، اخذ، قبض، ابتلا، مبتلاشدن، فرض کردن، بستن، مسدود کردن، برداشتن، اثر کردن، کارسازشدن، موثرواقع شدن، 10، پذیرفتن، قبول کردن، 11، اسیر کردن، گرفتار کردن، 12، گیراندن، مشتعل شدن، نقش بستن، 14، تسخیر کردن، فتح کردن
