جدول جو
جدول جو

معنی قابل

قابل
برازنده، سزاوار، شایسته، لایق، مستعد، مناسب، آگاه، کارآزموده، کاردان، متبحر، مجرب، پذیرا، پذیرنده
متضاد: نالایق، فائق
فرهنگ واژه مترادف متضاد