معنی فاسق فاسق بدپیشه، بی تقوا، بی عفاف، بی ناموس، تبهکار، رفیق، رفیقه، زناکار، فاجر، فاسد، لات، معشوق، معشوقه، نابکار، ناپارسا، نادرست، نامتقی، هرزهمتضاد: صالح فرهنگ واژه مترادف متضاد