معنی عیش عیش بزم، خوشگذرانی، خوشی، راحت، زندگانی، سرور، سور، شادی، شادیانه، طرب، عشرت، کیف، گذران، لهو، نشاطمتضاد: عزا، ماتم فرهنگ واژه مترادف متضاد