جدول جو
جدول جو

معنی ظاهر

ظاهر
آشکار، آشکارا، برملا، پدید، پیدا، جلوه گر، علنی، عیان، محسوس، مرئی، مشهود، معلوم، نمایان، نمودار، واضح، هویدا، هیئت
متضاد: باطن، پنهان، نهان
فرهنگ واژه مترادف متضاد