معنی طماع طماع آزمند، پرحرص، حریص، طمع ورز، پرطمع، آزور، دندان گرد، طمع کارمتضاد: قانع، افزون خواه، زیادخواه، افزون طلب فرهنگ واژه مترادف متضاد