معنی سهل سهل آسان، ساده، میسرمتضاد: بغرنج، دشوار، صعب، غامض، مشکل، نرم، روان، هموار، کوچک، ناچیز، کم اهمیت، اندک، کم فرهنگ واژه مترادف متضاد