معنی سنگین سنگین وزین، پروزن، گرانمتضاد: سبک، ثقیل، درشت، گرانبار، باوقار، جاافتاده، رزین، متین، موقرمتضاد: جلف، سبک، بدگوار، دیرهضممتضاد: خوشگوار، دشخوار، دشوار، تحمل ناپذیر، غیرقابل تحمل، زننده، پرقیمت، گران، گرانبها، قیمتی، پرهزینه، مجلل فرهنگ واژه مترادف متضاد