معنی سلیم سلیم آرام، رام، مطیعمتضاد: نافرمان، حلیم، روشن ضمیر، صلح جو، بی عیب، تندرست، سالممتضاد: سقیم، معیوب، خوش باور، موافق، ملایم، سلیم النفس، مارگزیده، محتضر، مشرف به موت، بی آزار فرهنگ واژه مترادف متضاد