معنی سعی سعی اهتمام، تقلا، تلاش، جد، جهد، کوشش، مجاهده، مساعی، کوشیدن، کوشش کردن، اهتمام ورزیدنمتضاد: اهمال ورزیدن، سستی کردن، آهنگ، قصد فرهنگ واژه مترادف متضاد