معنی سست سست بی اساس، بی بنیان، بی پایهمتضاد: متقن، موثق، ضعیف، کاسد، تنبل، چلمن، کاهل، وارفته، بی حال، راجل، شل، کسل، کند، ناتوان، ولمتضاد: سخت، سفت، نرم، متزلزل، ناپایدار، نااستوار، بی ثباتمتضاد: استوار، لخت، بی معنی، بیهوده، نامفهوم، بی مفه فرهنگ واژه مترادف متضاد