معنی سرحال سرحال تندرست، سالم، صحیح المزاجمتضاد: مریض، بیمار، ناخوش، بانشاط، خوشحال، سردماغ، سرزنده، شاد، کیفور، لول، مسرورمتضاد: ناخوش، بدحال، ناشاد فرهنگ واژه مترادف متضاد